کجایی حافظ...در میخانه را مدتها است که بستند.
سفره تزویر و ریا را به پهنای زمین پهن کردند و هر کدوم از ما به نحوی از اون سفره ارتزاق میکنیم...
در خونه خدا سر ساعت های خاصی بازه. باید سر ساعت بری در غیر اینصورت نمی پذیرنت! پشت در می مونی...
خلاصه این که اوضاع اینجوری شده...اما تا دلت بخواد این طرفها شلوغ شده...هر روز هم یک رنگ یک طعم
ای بابا...چی بگم حافظ دلها همه خونه...ولی شادی ها مثل اینکه از خم انگوره...پشتش پر غم ه و مدتش هم خیلی کمه
سلام امیدوارم بخاطر فضولی تو وبلاگتون منو ببخشید ولی این مطلب حافظ قشنگه اگه خاستین یه سری هم به ما بزنین.